این شیر زن را تنها نگذاریم و حمایتش کنیم...این خانواده را حمایت کنیم
فشارها ،ناهمدلی ها، دلشکستگی و ناجوانمردی ها ، بانو گوهر عشقی را روانه بیمارستان و بخش ccu کرد.
ظاهر مطالب کذبی از قول مادر ستار در مورد«سحر بهشتی و نرگس محمدی» نقل قول شده بود(در یکی از سایت های امنیتی) که به صورتی به ایشان منتقل شده بود و باعث ناراحتی و فشار عصبی ایشان شده بود.
مرتب در ملاقات میگفتند که بگویید دروغ ننویسند ، سحر و نرگس هر دو دختران من هستند و سحر بعد از ستار تنها همدم و یار من است.
«گوهرعشقى» مادر ستار بهشتى به دلیل فشارهاى عصبى ناشی از استرس و اضطراب در بیمارستان فاطمه زهرا شهرستان رباط کریم بسترى شد.
دکتر سعیدى پزشک معالج وى، بلافاصله دستور بسترى شدن وى را صادر و خانم عشقی را تحت مداوا قرار داده است. پزشک معالج گوهر عشقی، فشارهاى عصبى و استرس و اضطراب بیش از حد را دلیل تنگى نفس و فشار در ناحیه قلب تشخیص داده و با توجه به عمل آنژیوگرافى خانم عشقى که در شهریورماه ٩٣ انجام شده، فشارهاى وارده را خطرناک توصیف کرده است.
درهمین رابطه شب گذشته گوهرعشقى در تماس با یکى از نزدیکان خود گفته است که حال خوبى ندارد و از صبح تا شب گریه کرده است.
مادر ستار بهشتى از برخى سایتها به دلیل نوشتن مطالبى خلاف واقع از زبان وى ناراحت بوده و گفته است که «آنها با این کارها من را از پاى در مى آورند.»
خانم عشقی به نام سایتها و یا مطالب مندرج در آنها اشارهای نکرده است.
در همین حال خبرنگار «سحام» روز گذشته در تماس تلفنى، جویاى مشکلات خانم عشقی شد که گوهر عشقى مىگوید «مدتى است پشت سر سحر، دختر من، شایعاتى مطرح نمودند و فشارهاى عصبى به من و سحر وارد کردهاند، این شایعات در حدى بوده که بعضا ادعا کرده اند سحر مرا کتک میزند.»
مادر ستار بهشتى تاکید کرد که «پس از کشته شدن ستار، تنها یاور و همدم من دخترم بوده و بار مشکلات بهدوش من و سحر است. متاسفانه فرزندان دیگرم به دلیل مشکلات زندگى و کارى و به دلیل اقامت در شهرهاى دیگر از من دور هستند و هیچ کمکى به من نمیکنند و تنها پناهگاه من بعد از خدا سحر بوده و هست.»
گوهرعشقى با انتقاد از برخى رسانهها اذعان کرد: «من سیاسى نیستم و ادبیات سیاسى را نمیدانم، من یک شهروند این کشورم، من مادرى هستم که فرزند بیگناهش را ظرف سه روز از پاى در آوردند، این مصیبت بر ما کم بود که الان از زبان من دروغ مینویسند.»
خانم عشقی در حالی این سخنان را بیان میکرد که در زمان این گفتوگو گریه میکرد.