کجای کاری ؟؟ سینه میزنی و خودی جر میدی ؟؟




وقتی داری برای حسین سینه می زنی و خودت را تیکه تیکه می کنی، یادت باشد حسین هنوز توی زندان است و کلیه هایش عفونت کرده و وقتی داری برای زیارت گنبد از طلا ساخته شده امام رضا از شکم زن و بچه ات می زنی و پول جمع می کنی، یادت باشد رضا هنوز در زندان است
وقتی برای زینب گریه می کنی فکر مادرهای این جوانهایی باش که هنوز در زندان هستند ...
وقتی داری پلو خورشت و کباب عزاداری می خوری...
یادت باشد که زندانی ها دارند میگن ::
سلول آنقدر سرد است که شبها انگار روی یخ خوابیده ایم!
وقتی شرف و شعور و غیرت و انسانیت پیداکردی حرف های من را می فهمی تا آنوقت...
برو عزاداری خودت را برای کسی که به قول تو رفته بهشت تیکه تیکه کن...

 برای ارتباط با ما در فيسبوک به ما بپيونديد: