درود خدمت تمام هموطنان عزيزم
اول ماه محرم است بهتر است پدر حسين ابن على امام اول شيعيان را بشناسيد
علی ابن ابی طالب یکی از مشاوران نزدیک عمر (خلیفه دوم مسلمانان ) در هنگام حمله لشکر اسلام به ایران بود .زمانی که عمر می خواست خود شخصا در این جنگها حاضر شود، علی به او گفت : » تو سر این سپاهی اگر بروی و کشته شو ی، سپاه اسلام متلاشی می شود . تو باید مرکز خلافت را داشته باشی تا اگر سپاه اسلام شکست خورد ، ایرانیان بدانند که این نیرو پشت دارد » (تاریخ طبری، جلد 5، ص 1943 و 1945 ، اخبار.(446
– الطول ص 147 و نهج البلاغه ص443
عمر که داماد علی بود و روی حرفهای وی حساب می کرد پیشنهاد وی را پذیرفت و در دارالخلافه ماند و در راس لشکریان اسلام فرماندهان با تجربه و خونریزی گمارد و به طرف ایران گسیل داشت . پس ازشکست ایرانیان و پیروزی لشکریان اسلام، علی خطاب به مردم کوفه گفت : ای مردم کوفه، شما شوکت عجمان را بردید. (تاریخ طبری، جلد 6 ص 2208 (
پس از پایان سلطنت 3 تن از خلفای مسلمانان (ابوبکر،عمر، عثمان ) نوبت سلطنت علی رسید که بسیارلرزان و کوتاه بود . اختلافات معاویه و علی بر سر قدرت بالا گرفت و سبب ساز جنگهای طولانی گردید .علی جهت تامین مخارج این جنگها مجبور بود که باج و خراج بیشتری از ایرانیان اخذ کند . این فشارها موجب قیامها و مقاومتهای دلیرانه از سوی شهرهای مختلف ایران شد بطوری که امام علی بی رحم ترین سرداران خود ، از جمله « زیاد ابن ابیه » ، « خلید بن طویف » را بسوی خراسان، فارس، ری ، آذربایجان و سایر شهرها و بلاد اعزام داشت
در ادامه به مواردی از سرکوب قیامهای مردم ایران در زمان خلافت علی ابن ابی طالب می پردازیم:
در زمان علی ابن ابی طالب، مردم استخر چندین بار قیام کردند . علی ابن ابی طالب در یکی از آن موارد « عبدالله بن عباس » را در راس لشکری به آنجا گسیل داشت و شورش توده ها را در سیل خون فرونشاند (فارسنامه ابن بلخی، ص 136 ). در مورد دیگر که مردم استخر شوروش کردند، علی ابن ابی طالب « زیاد بن ابیه » را به آنجا گسیل داشت تا به سرکوبی این قیام بپردازند . در مورد جنایات و کشتار مردم استخر توسط زیاد بن ابیه کتابها و روایت زیادی نوشته و نقل شده است (رجوع کنید به کتاب مروج الذهب،. جلد دوم ص 29
در سال 39 هجری مردم فارس و کرمان نیز سر به شورش گذاشتند و حکام ستمگر علی ابن ابی طالب را از شهر خود بیرون کردند. امام علی مجددا زیاد بن ابیه را به آنجا گسیل داشت و لشکریان وی از هیچ جنایتی فروگذاری نکردند. (تاریخ طبری، جلد 6، صفحه 2657 و یا فارسنامه، ص136
مردم خراسان نیز در زمان علی ابن ابی طالب برای چندین بار قیام کردند و چون چیزی نداشتند بعنوان باج و خراج بپردازند، از دین اسلام برگشته و به مقاومت سخت و جانانه ای دست زدند. علی ابن ابی طالب « جعده بن هبیره » را بسوی خراسان فرستاد. او مردم نیشاپور را محاصره کرد تا مجبور به صلح شدند. ( تاریخ طبری، جلد 6، ص 2586 و فتوح البلدان ص292
در زمان علی ابن ابی طالب مردم شهر ری نیز سر به طغیان برداشتند و از پرداخت خراج خودداری کردند. علی ابن ابی طالب « ابوموسی » را با لشکری زیاد به سرکوب شوروش فرستاد و امور آنجا را بحال نخستین برگرداند. ابوموسی پیش از این طغیان نیز، یکبار دیگر بدستور علی ابن ابی طالب به جنگ مردم شهر ری گسیل شده بود. (فتوح البلدان ص 150
به روزگار خلافت علی بن ابی طالب، چون پایان سال 38 و آغاز سال 39 بود، حارث بن سره عبدی، به فرمان علی لشکر به خراسان کشید و پیروز شد، غنیمت بسیار و برده ی بی شماربدست آورد. تنها در یک روز، هزار برده میان یارانش تقسیم کرد. لکن سرانجام خود ویارانش، جز گروهی اندک، در سرزمین قیقان (سرحد خراسان) کشته شد. (فتوح البلدان،بلاذری
علی بن ابی طالب، عبدالرحمن بنی جز طائی را به سیستان فرستاد . لکن حسکه حبطی وی را بکشت، پس علی فرمود : بیاید که چهار هزار تن از حبطیان را به قتل رسانیم . وی را گفتند :حبطیان پانصد تن هم نشوند. (فتوح البلدان، بلاذری
علی ولایت آذربایجان را نخست به سعید بن ساریه خزاعی و سپس به اشعث بن قیس داد . یکی از شیوخ آذربایجان نقل می کند که ولید بن عقبه همراه با اشعث بن قیس به آذربایجان می آیند .و چون ولید آن دیار را ترک کرد ، مردم آذربایجان قیام کردند . اشعث از ولید طلب یاری کرد و ولید برای یاری وی سپاهی از کوفه به در آنجا گسیل داشت. اشعث، حان به حان (حان= خانه به خانه) فتح کرد و پیش رفت . و پس از فتح آذربایجان گروهی از تازیان اهل عطا را بیاورد و درآنجای ساکن ساخت و آنان را فرمان داد که مردم را به اسلام خوانند. (فتوح البلدان، بلاذری
گونه بگویم تا مرا نزنی؟ چگونه بگویم تا خودت را نزنی؟ چگونه بگویم “علی” بدبختی ما است؟!
علی یعنی خدعه! یعنی دروغ یعنی توهم. علی گونه ای دهن کجی شوم به اعراب بود که باعث شد صورت ما کج فرم شود! یک گریز نافرجام بود که باعث شد زندان ما ایران شود! تو بگو چگونه از علی خدا را شناخته ای؟ از یک نام عربی که بارها و بارها در حسینه ها تکرار شده است چه معرفتی ممکن است کسب شود؟ علی یعنی آن همه پول که در یک قفسسه آهنین ریخته می شود تا فرزند تو معالجه شود یا همسرت باز گردد یا در کنکور قبول شوی و یا شغل مورد علاقه ات را بیابی! علی یعنی توهم! یعنی واگذاری شایستگی یک فرد برای احراز شغل به یک انگشتر عقیق! یعنی حکومت دردانه های خونخوار خداوندی عبوس که شکنجه می دهد و خود را بخشنده مهربان می داند!
چگونه به تو بگویم تو را بازی داده اند؟ چگونه بگویم که تو نیازی به ولی نداری! آن هم ولی موهومی که غایب است و تو عملا کارهایت را خود انجام می دهی و او هیچ نقشی در زندگی تو ندارد. چگونه بگویم که خودت و مرا با دندان ندری؟ راستی تو چرا درنده شده ای؟ به پیرامونت بنگر! همه در حال زندگی کردن هستند و بسیار بهتر از ما که ولایت را ستایش میکنیم زندگی میکنند. چگونه به تو بگویم علی همچون پرتره اش که تصویر زنی است که برایش ریش گذاشته اند فقط توهم است؟ علی ای همای رحمت؟ کدام رحمت؟ می توانی یک رحمت را به علی ربط دهی که توهم نباشد؟
اینها رحمت است؟
1- علی پس از پیروزی بر قبیله” بنی قریظه” تعداد 900 نفر از مردان قبیله را در مقابل گو دالهایی که از پیش کنده بودند سر بریدند. (تاریخ طبری. جلد 3 . صفحه 1088)
پیامبر بگفت تا در زمین گودالها بکندند و ” علی” و” زبیر” در حضور پیامبر گردن انها را زدند. (تاریخ طبری .جلد 3. صفحه 1093)
2- کشتار خاندان “ازد”:
علی و یارانش در یک روز تعداد 2500 نفر از خاندان “ازد” را سر بریدند.بنحوی که کسی زنده نماند تا دیگری را دلداری دهد. (مروج الذهب . جلد اول . صفحه 729)
3- کشتار خوارج :
در نهم صفر سال 38 هجری در محلی واقع در دشت نهروان جنگ خونینی بین لشگریان علی و خوارج روی داد که در این جنگ در حدود 1800 نفر از خوارج بقتل رسیدند.
4- نبرد “لیله الحریر”:
علی در نبردی بنام “لیله الحریر” در حدود 500 تا 900 نفر را از دم تیغ گذراند. (منتهی الا مال . جلد 1. صفحه 153)
5- کشتار” عبدالله خرمی و یارانش” :
عبدالله خرمی و 70 تن از یارانش از بیم جان به قلعه ای پناه برد.به دستور علی قلعه به آتش کشیده شد که در جریان آن تمامی این افراد در آتش سوختند بطوری که بوی گوشت بریان شده آنها آنچنان در هوا پخش شده بود که مردم را آزار می داد. (علی مرز نامتناهی . صفحه 199)
6- کشتار کسانی که بعد از فوت محمد از دین اسلام برگشتند:
آنانکه دست رنگ کرده بودند و شادی و شعف در اثر در گذشت محمد نشان داده بودند ” علی” و” خالد بن ولید” همه را بکشتند و اجسادشان را در آتش سوزاندند. (تاریخ طبری .جلد 4 . صفحات 1380.1464) (تاریخ طبری .جلد 6.صفحات 2420.2265)
نقش علی در ترور مخالفان :
1- ترور شاعری بنام” حویرث بن نقیذ”:
وی شتر دختران محمد “فاطمه” و “ام کلثوم” را رم داده بود به فرمان حضرت محمد و توسط علی در جریان یک
تو طئه به قتل رسید. (سیره ابن هشام .جلد 2. صفحه 273)
2- سر بریدن” مغیره” :
پیر مردی بنام “مغیره” که پس از فتح مکه از ترس محمد گریخته بود بوسیله علی دستگیر و سر بریده شد. (زنان پیغمبر . صفحه 316)
3- علی شاهرگ مردانی را برید و بمانند مرغان نیم بسمل آنان را در بیابان رها کرد تا با شکنجه بمیرند. (امام علی . عبدالفتاح . جلد 5. صفحه 27)
4- سر بریدن “نضر” و “عتبه” :
پس از شکست” ائیل” محمد به علی دستور داد که “نضر” پسر” حارث” را سر ببرد.همینطور در منطقه ای دیگر بنام “الظیه” از میان اسرا “عتبه” پسر” ابی معیظ ” بدستور محمد و بدست علی سر بریده شد. (منتهی الامال . جلد 1.صفحه 57)
5- سر بریدن “عتبه” :
مردی بنام “عتبه” که بخاطر عدم پخش مساوی غنایم بین لشکریان اسلام به صورت محمد تف کرده بود بوسیله علی سر بریده شد. (تاریخ طبری . جلد 5 .صفحه 1103)
اينتم گوشه اى از جنايات على است كشتار قبيله حاتم طايى و به شتر بستند دختر حاتم
ودزديدن شمشيرهاى حاتم وبه اتش كشيدن اولين خانه در اسلام هم به دست همين على انجام شد
اینها تنها مواردی از جنایات این همای رحمت بود. بیشتر جستجو کنید تا بیشتر بدانید. چگونه به تو بگویم علی مایه بدبختی و رنج و عقب ماندگی و خرافاتی شدن ما است؟ چگونه بگویم تا این بدبختی بختک مانند را دریابی؟
افسوس که تو در خواب رفته ای و شغالان زوزه کشان همچنان میهن و هویت و انسانیتمان را می درند!
پژوهش در زندگى على نماد شيعه گرى
www.ketabfarsi.org/ketabkhaneh/ketabkhani/ketab880/ketab880.pdf
پاينده ايران وايرانى .
سرفراز پرچم سه رنگ شير وخورشيد نشان بر بام ميهن عزيزمان .
جاويد شهريارى ايران زمين
(سامان رضايى )
براي ارتباط با ما در فيسبوك به ما بپيونديد:
Saman Rezaei