عکسی در رسانهها منتشر شد از زنی سوریهای که در تلاش برای پناهندهشدن به اروپا است و در دریا گرفتار شده است و گویا فرزندش را نیز در آب از دست داده است. (عکس سمت چپ) زنی مضطرب با چشمانی اشکبار. همین عکس وقتی در برخی از رسانههای ایران منتشر میشود موهای سرش با رنگ سفید پوشانده میشود به طوریکه اگر دقت نشود آدم خیال میکند که زن روسریای سفید بر سر دارد.(عکس سمت راست)
بارها با خودم گفته بودم این آدمی که وقتی دخترش در دریا در حال غرقشدن است و غریق نجات قصد کمک دارد و پدر اجازه نمیدهد به دلیل نامحرمبودن نجاتدهنده دخترش را نجات بدهد و میگوید دخترم بهتر است بمیرد تا دست نامحرمی حتا برای نجات به بدن او بخورد چگونه آدمی است.(چندی پیش در خبرها آمده بود)
بارها از خودم پرسیدم اینها که در خیابان گشت ارشاد راه میاندازند و به زنان ایران حمله میکنند و کتکشان میزنند چگونه انسانی هستند. از خودم میپرسم کسانی که گردشگران زن خارجی را در خیابانهای ایران مورد آزار قرار میدهند چگونه موجوداتی هستند. به این فکر میکنم مردانی که همسرانشان را کتک میزنند از چه نوع تربیت خانوادگی برخوردار هستند.از خودم میپرسم مردانی که قیم همسران و خواهران و مادرانشان هستند در ذهنشان چه میگذرد و چگونه به خود حق میدهند که چنین باشند.
شاید برای این پرسشها و گفتوگوهای ذهنی پاسخی پیدا نکنم اما شک ندارم جنس این متجاوزان به حقوق زنان از جنس همان کسانی است که برای این زن بیپناه سوریهای که در دریا گرفتار شده و فرزند خود را در آب از دست داده است حجاب طراحی میکنند و در میان این همه درد تنها به فکر حفظ حجاب هستند.
اگر این زن مسیحی یا یهودی یا بودایی بود چنین نمیکردند چرا که در باور اینها اهل کتاب و اهل ذمه و کافران بر مومنان حلال هستند و تصرف بی اذن دخول بر مسلمانان ایرادی ندارد اما از آن جا که این زن در دریا گرفتار آمده زن سوریهای و مسلمان است و ناموس! ِ امت اسلام حساب میشود بر مرد مسلمان است که به زور و حتا با رنگ بر سرش حجاب بپوشاند.
دردناک است! نیست؟