رایج است می‌گویند «باید به عقاید دیگران احترام گذاشت».




اگر «احترام» به معنای بدل نکردن اختلاف نظر به خشونت در عمل است این سخن سنجیده‌ای است. ولی اگر مراد آن است که من می‌توانم نسبت به عقیده‌ شما بی‌تفاوت باشم می‌شود در آن مناقشه کرد. من نسبت به عقیده‌ شما زمانی می‌توانم بی‌تفاوت باشم که عقیده‌ شما هیچ تأثیری درزندگی من نگذارد و مرا از حقی محروم نکند. اگر همسایه‌ی من به پانزده خدا باور داشته باشد، ولی این باور او باعث نمی‌شود زباله ‌هایش را جلوی خانه‌ی من بریزد و مزاحمت صوتی و روانی برای من ایجاد کند من به عقیده‌ او درباره‌ی خدایانش احترام می‌گذارم "یعنی به آن اهمیتی نمی‌دهم." ولی اگر عقاید دیگری بر زندگی من اثری مستقیم یا نامستقیم بگذارد دیگر احترام بی‌معناست. من باید به آن عقیده اهمیت بدهم باید با شما وارد گفت‌وگو شوم اگر اهل گفت‌ وگو نیستید باید هر قدم عملی را بردارم برای این‌ که از تأثیر عقاید شما بر زندگی خودم کم کنم. باید بتوانم از تحمیل عقاید شما بر زندگی خودم پیش‌گیری کنم. این سخن درباره‌ی «عقاید مردم محترم است» هم صادق است. عقاید مردم محترم نیست اگر زندگی خصوصی و حقوق اساسی اقلیت‌ها را نقض کند. اصولاً «احترام» در این سیاق‌ها واژه‌ای است مبهم و بهتر است از واژه ای دیگر بهره برداری کنند چون طالب احترام هستند نه لایق آن چرا که خودشان مگر احترام میگذارند که طلب آن را می کنند

 برای ارتباط با ما در فيسبوک به ما بپيونديد:


(6) Free iran ایران آزاد - Home 634 
(2) Heretic/مرتد - Home
(3) Truth حقیقت - Home
(3) فرهنگ ناب اسلامی - Home