جدید ترین افشاگری تراژدی قتل عام پنهانی با ۶ تا ۹ هزار قربانی





متن پیاده شده ویدیوی چهارقسمتی بنا به درخواست دوستانی که به اینترنت پر سرعت دسترسی ندارند.
تراژدی قتل عام پنهانی ---- با ۶ تا ۹ هزار قربانی
اشتراک --- اشتراک --- اشتراک گذاری
جدید ترین افشاگری
رژیم ِداغ ودرفش،ادعایِ مضحکِ اداره ی جامعه ی جهانی دارد رژیمی که نتوانسته جز با ؛
خشم ، نفرت ، قتل ، حبس ، شلاق ، تبعید ، اعدام ، چپاول ، ترور ، سیاهچال ، سنگسار و تشکیلِ هفتصد میلیون پرونده ی قضایی، جامعه ی ایران را اداره کند!!
و آنرا به بیراهه کشیده است!
بنام خدا
نام پروژه --- " طرح "
طبقه بندی --- بکلی سرّی
حکم --- محدورالدم
مراجع صدور حکم --- گیلانی ، خمینی ، خامنه ای
مجریان --- لاجوردی ، اژه ای
رژیم طیِ ۳۶ سال ، علاوه بر روش های معمول ؛
اعدام ، قتل در زیرِ شکنجه ، حذف هایِ خیابانی و ....
روش خاصِ دیگری را به اجرا در آورده است !!
آنچه می شنوید : جنایتی هولناک ، بسیار فراتر از آنچه تا کنون شاهد بوده اید !
طبقه بندی این پروژه ،تا حدی بودکه ، هیچ نیرویِ اطلاعاتی و امنیتی تا این لحظه ،حتی یک اپسیرون ، از آن با خبر نیست !!
مرحله ی اول --- قبل از تشکیلِ وزارتِ اطلاعات
مرحله ی دوم --- پس از تشکیلِ وزارتِ اطلاعات
سوژه ها --- شاملِ همه ی طیف هایِ مخالفین و دگر اندیشان ، اعم از ؛ گروه هایی چپ ، راست ، مجاهدین ، روشنفکران ، ملی و ملی مذهبی ها و ......
شکلِ اولیه ی " طرح " در مرحله ی اول
این مرحله از ابتدایِ انقلاب و از زمان خلخالی و سپس لاجوردی ، در دادستانی کلید خورد .
زیر مجموعه های لاجوردی ، در دادستانی
--- شعبات موظف بودند ، ضمنِ هماهنگی با گیلانی و امثال ....... علاوه بر امور جاری و جنایت هایِ روتین ، پروژه ی تعریف شده ای را اجرایی نمایند !
این پروژه از ابتدا ، شامل دو قسمت می گردید ؛
۱ ---- ربایش
۲ ---- موازی سازی
ربایش ---- بخشی از وظایفِ شعباتِ خاص دادستانی ، در تعقیب ، ربایش ، تخلیه ی اطلاعات در زیر شکنجه و حذفِ فیزیکی ، مصروف می گشت که " تا این لحظه ،این روش به طرق دیگر ادامه دارد "
مشروح موازی سازی
--- بخشِ دیگری که اقلِ شعباتِ دادستانی ، در آن فعال بودند . عنوانِ موازی سازیِ با اهدافی خاص داشت !
گروه ها و افراد منفردِ سیاسی در مقاطع مختلف ، به دلیلِ احساس خطر و ترس از کشته شدن از طرفِ رژیم ، در صدد خروجِ از کشور بودند .
ضمنِ آنکه دستگاه های اطلاعاتی بر مرز ها بویژه توسطِ منابع و قاچاقچیانهِ مزدور ،تقریبا احاطه داشتند.در عین حال ,اقدام به ایجادِ جریاناتِ موازی باگروه ها ی سیاسی می کردند !
تشکیلات هایِ موازی ، وظیفه داشتند ؛
تمامی نیرو های جدا شده ، زندانیانِ آزاد شده ، بریده ، رها شده ، منفعل و پراکنده را جذب و طی مراحل پیچده ای با پوششِ خروجِ از کشور ، به قتلگاه ها هدایت کنند !
عموما این افراد که بدنبال زندگی خود رفته بودند . بار دیگر، دستگاه اطلاعاتی ، به سراغ آنان می رفت و ضمن جلبِ اعتماد ،با دادن خوراک فکری و انگیزشی ، آنان را وارد تشکیلاتِ جعلیِ خود می نمود .
این " طرح " بسیاری را شامل می شد ؛
کمک کنند گانِ مالی ، فراهم کنندگانِ امکاناتی ، مثل جا و مکان ، اعضا ء و هوادارانِ گروه های مختلف ، منفردین و افرادِ مستقل . همه و همه را شامل می شد .
این " طرح " هزار هزار سوژه در خود جای داد و " طرح " در موردشان اجرا شد .
به عبارت بهتر ؛ فریبی بنامِ خروجِ از کشور ، قتلگاه مهیبی برای مخالفین ، گروه ها و دگراندیشان گردید !
مرحله ی دوم --- پس از تشکیلِ وزارت
طبقِ مصوبه ی مجلس ، بنابراین شد که تمامیِ نیرو هایِ اطلاعاتیِ ارگان ها ی مختلف ، تجمیع گردند .
اعم از سپاه ، کمیته ، نخست وزیری , دادسرای نظامی و دادستانی .
طیفِ نامتجانسی که به لحاظِ تفکری و دید گاهی ، اختلافی از زمین تا آسمان داشتند!
تفکر دادستانی چی ها ، همان تفکرِ خلخالی ، لاجوردی ، موتلفه و فداییانِ اسلام بود .
لاجوردی می گفت : توابِ خوب ، یعنی مرده و جنازه .
طیفِ کمیته چی که بارِ چندانی نداشتند ، عده ای لات و لوطِ محلات بودند که ؛ بعنوانِ تدارکات چی و نیروی های پشتیبانی و عملیاتی های خشن و خون ریز و فرمان بر ، مورد بهره برداری قرار گرفتند .
" بد نیست بدانید ، عمدتا از همین طیف نیروها نیز وارد بنیادِ شهید شدند! و نوامیسِ قربانیانِ جنگ را بدانان سپردند !! "
سپاهِ اولیه و نخست وزیری ؛
طیفِ نسبتا وسیعی از افرادِ تقریبا ،تحلیل گر و برنامه ریز را شامل می شد که بیشتر به جذبِ مخالفین فکر می کردند تا دفعشان .
البته بر خلافِ امروز که ، سپاه به مراتب وحشی تر و درنده تر از همه ی نیرو هایِ خشنِ حاکم است .
باز بد نیست بدانید ؛
" عمدتا اطلاعاتِ سپاه بصورتِ مامورِ خدمت در وزارت و در همان محلِ خود ماندند .ولی در سالِ ۶۹ سپاه با وزاررت در گیر شد .در نتیجه با وعده و وعیدِ درجه و .... فقط توانست نیرو هایِ سطحِ پایینِ خودش را باز گرداند. اینک نیز علتِ بد مستی هایِ سپاه ، نداشتن مخ است . هر چند وزارتی هایِ کیفی نیز دربین سال های ۸۰ تا ۹۰ عمدتا اخراج ، باز خرید و یا باز نشست شدند "
پس از تشکیلِ وزارت ، بگونه ای تشکیلات دادستانی ، ضربه خورد .
به این شکل که ، چون دادستانی خود راسا ، در کنارِ وظایفش ، کارِ اطلاعاتی هم می کرد ، یکباره مواجه شد با پدیده ی تقلیلِ نیرو و دریایی ازپروژه های !! از دست رفته .
یعنی تعطیلیِ حواشی که بر متن غلبه پیدا کرده بود !
لازم میدانم در همین جا عرض کنم :
" در دادستانی نیز نیرو هایِ با شرفی بودند , همینطور در کمیته ها , بسیاری نیز رفتند تا دستشان به خون آلوده نشود "
در این شرایط ؛
موتلفه که همه کاره ی مملکت بود ! دست بکار شده ، طرحی تهیه و توسط احمد قدیریان ،به ری شهری وزیرِ اطلاعات داد ، تا نزدِ خمینی ببرد .
آنها در این طرح ،طرفندی بکار گرفتند تا بتوانند با حد اقلِ جابجاییِ نیروهایشان و بدونِ اما و اگر ، نظر خمینی را جلب نمایند .
طرح توسط ری شهری به خمینی ارایه شد و او نیز با یک کلمه تکلیفِ همه و این پروژه ی ضد بشری را راحت کرد .
محدورالدم !!!
هدفِ پروژه ، قتل عام بکلی سریِ ِ مخالفین ، از مجاریِ غیرِ رسمی و غیر قانونی بود !
و هم خمینی بود که ، به توصیه یِ صاحبانِ نفوذ ، مسئولیتِ اجرایِ این پروژه را به یکی از " ام الخبائث " ، یعنی اژه ای سپرد .
اژه ای ماند و ۱۵ --- ۲۰ هزار مخالفِ دمِ تیغ .
که می بایستی ، آنرا با طبقه بندی بکلی سری ، به اجرا گذارد !
با این حکم ، بلافاصله بالا دستی ها ، جایگاهی در تشکیلات برایِ اژه ای تعریف کردند .
بر اساسِ آن ، اژه ای در دو دوره ی ۵ ساله نماینده وزارت در قوه و نماینده قوه در وزارت شد . برای همین هدف !
هرچند ، هم اینک نیز این پروژه در حالِ اجراست و این" طرح" همچنان قربانی می گیرد .
" طرح " در واقع ، سومین قربانگاهِ رژیم ، طی این چهار دهه بوده است !
اولین قربانگاه ؛ اعدام ها ومرگ هایِ فراوان در شکنجه گاه ها ست !
دومین قربانگاه ؛ قتل عام زندانیان در سالِ ۶۷ بود .
سومین و مخوف ترین و رذیلانه ترین و محرمانه ترین قربانگاه ، پروژه ای بنامِ ؛
" طرح " است که هم اینک نیز ، ادامه دارد .
با مجوزِ خمینی و خامنه ای ؛
اژه ای بواقع ، در این " طرح " دستِ خلخالی و لاجوردی را از پشت بست !
نامِ پروژه ؛ " طرح "
عنوانِ سوژه ها ؛ " طرحی "
اژه ای ابتدا با مشاورتِ احمد قدیریان ،تشکیلاتِ وسیعی برایِ اجرایِ " طرح " راه اندازی نمود .
سوژه ها را جمع آوری و به آنها تمرکز بخشید .
نیرو ها و مجریان سابق را در این تشکیلات ، منسجم نمود و در نهایت ماموریت های جدیدی برای آنها تعریف کرد .
جالب اینکه ؛
آنها ، امورِ مربوط به کارِ اقتصادی شان ، با بهره گیری از امکاناتِ دولتی و بیزینس هایشان ، از طریقِ رانت های اطلاعاتی ، نسبت به گذشته ،بسیار گسترده تر هم شد .
بالاخره آنها وصلِ به بازار بودند .
وزارت بازرانی هم ، از آن موتلفه بود . بقولِ میر حسین " زالو های بازاری "
شایان ذکر است ؛
بالا ترین ویژگیِ " طرح " تا این لحظه ، طبقه بندی آن بوده است !!
------ چگونگی اجرا
سوژه ها طی پروسه ای ، از مجموعه ی کارهای اطلاعاتی : مثل شنود و "جمع آوری " اطلاعاتِ بدست آمده در زیرِ بازجویی ، جذبِ جریانِ موازی" جعلی" شده و بعدا سازماندهی می شدند .
انواع امکانات ؛ خانه های امن ، بازداشتگاه های مخفی ، سرپل های خروج ، در تهران واستان هایِ مرزی.همه و همه با عادی سازی های بکر و کاملا واقعی .
ولی همه یِ اینها کمین گاه هایی بود که به مسلخ ختم می گردید.
بیچاره خانواده ها ، در این تصور بودند که فرزندانشان به سفر خارج می روند و از خطر های داخلی ، مصون خواهند ماند !
بدین دلیل بود که , خانواده تا سال ها از ترسِ اینکه مبادا فرزندش را خطری تهدید کند . موضوع را مخفی نگاه می داشت و عدم تماس های بعدی فرزند را نیز ، به حسابِ ملاحظات و یا بی وفایی و ... می گذاشتند .
البته در بیشترِ مواقع ، صدایی هم از روی نوار برایِ خانواده پخش می شد .
همه ی این طرفند ها برای این بود که ، آب از آب تکان نخورد و طبقه بندی " طرح " حفظ شود .
بسیاری از این افراد،بصورتِ خانوادگی بهقتلگاه رفتند.
بسیاری نیز از کمک مالی دهندگان و کمک مالی جمع کنندگان ، در " طرح " قرار گرفتند .
عموما این قربانیان در مظلومیت و غریبی و بدور از هر چشمی به زیرِ تیغ رفتند .
بدونِ مراسم خاکسپاری و همچون قربانیانِ ۶۷ اجساد شان در گودال هایی، همچون گودالِ عمیق و طویلی که بعد ها بزرگراهِ موسوم به آزادگان " در جنوبِ غربی تهران " روی آن بنا گردید. مدفون گشتند.
این " طرح " نسبت به روش دستگیری در مرز , مطمین تر و سهل الوصول تر بود.
هر چند آن نیز با وجود خیلِ عظیمِ قاچاقچیانِ مزدور ،بسیار کارا بود . ولی به محضِ عدمِ تامینِ بودجه، آمار خروج های مرزی بالا می رفت .
پس از شکستِ خمینی در جنگ و فرارِ نیرو هااز جبهه و جامِ زهر که موجبِ پذیرش قطعنامه گردید و پس از آن که ، خمینی مرد.
چکمه پوشان برای تداومِ " طرح " رفتند به سراغ خامنه ای !
خامنه ای گفت : " حکمِ امام پابر جاست "
آنها اگر تا کنون ، در مورد روشنفکران و دگراندیشان " بجز مجاهدین " بسبب اطرافیانِ خمینی ملاحظاتی داشتند ، بکناری گذاشتندو تعریفِ جدیدی برای" طرح " و"ربایشِ" دگر اندیشان ، به اجرا گذاردند .
بعد از خمینی ، بخشِ ربایش ها بیش از پیش مورد توجه خامنه ای قرار گرفت ! خامنه ای معتقد بود روشنفکر ها قبل از حذف ، باید ترورِ شخصیت گردند .
به همین دلیل .اطلاعات را تشویق کرد .به این منظور ، فیلمی هایی مثل " هویت " بسازند .
نویسندگان و تهیه کنندگان وزارتی هویت ، بطور ویژه در دیدارهای خصوصی ، مورد تفقد و تشفیق قرار گرفتند!!
سپس اژه ای ، ضمنِ وسعت بخشیدن به ابعادِ طرح و تنوع بخشیدن به روش ها ،به مرور ابزارِ جدیدی را به خدمت گرفت .
بطوری که طیفِ گسترده تری از مخالفین و دگر اندیشان را در پروژه قرار دادند .
بخشی ، تاکید می کنم : تنها بخشی از قتل های زنجیره ای نیز ، در پروژه ی " طرح " تعریف شده بود.
از ابزار جدید ، در بخش ربایش ها و با شگرد های جدیدی نسبت به افراد اقدام می کردند ، بی آنکه ردی از خود بر جای بگذارند .
اطرافیانِ سوژه را فریب می دادند و با استفاده از ابزار و نرم افزار هایی که هنوز به بازار تجاری وارد نشده بود ، ولی در اختیارِ سرویس ها بود. سوژه ها را از خانه بیرون می کشند و می ربایند .
آمار ها از این تاریخ به بعد بسیار قابلِ توجه است !
خانواده که تصور می کند ، این تلفن از طرف دوستانِ عضو خانواده بوده ، بعد از مدتی کاملا مبهوت و سردر گم می ماند.
مثلا با تقلید صدا توسط نرم افزار , با سوژه قرار می گذارند و او را ربایش می کنند !
---- زندانِ جدید
قبل از پرداختن به زندانِ جدید .
لازم می بینم ، جهتِ تنویرِ افکار شما در پی بردن به ابعادِ " طرح " و " فراوانی قربانیان یعنی افرادِ " طرحی " ، یک مثال بزنم :
و اما مثالی ، برایِ پی بردن به فراوانی قربانیان .
در ابتدایِ تشکیلِ وزارت که اوضاع بلبشو بود .یکی از رواسایِ شعب بنامِ پیشوا ، با نامِ اصلیِ حسین ابراهیمی ، با بیش از ۱۲۰۰ سوژه ی اماده به ذبح ، وارد یکی از معاونتهایِ موضوعی شد که بخشِ کوچکی از آمارِ کلانِ پرونده ها , آن پروژه ی بود !
البته او بعد ها نیز مدتی به ریاستِ زندانِ اوین هم منصوب شد.
وقتی تشکیلاتِ اژه ای راه اندازی شد.فی الفور اواحضار گردید .
او نیز تحتِ پوشش استعفا از آن مجموعه و به همراهِ سوژه هایش ، انتقال شد .
من اورا از اولِ دهه ی پنجاه می شناختم .با اودر دفتر مرکزی شرکت پارس متال ، همکار بودم .

---- زندان باغ وحش
تقریبا نزدیک به اواسط دهه ی هفتاد ، شکلِ حذف ها تغییر کرد . زیرا که یک زندان ، با طبقه بندی بکلی سّری ، بنامِ زندانِ باغِ وحش با چند هدف مهم ، توسط سپاه راه اندازی شد .
ابتدا بگویم : افرادِ خاصی قادر به تردد به این زندان هستند .
مثلا از قوه ، فقط علی رازینی .از حفاظتِ وزارت ، چند نفرِ خاص .
زیرا که ؛ طبقه بندی آن بالاست .
بیاد دارم ، یک بار هم فردی را که قرار بود برایِ ترور به اروپا برود ، نیز بدانجا بردند .
او همانندِ بقیه ی تروریست ها ، در باز گشت ، ده ها هدیه گرفت . از زمین هایِ چند ده هکتاری ، دکترایِ افتخاری ، ویلا های مجلل ، اتومبیل خارجی و.....
" حال شما فکر می کنید ، این ها که بورسیه یِ خارج از ضابطه گرفته اند و خامنه ای هم از آنان آنگونه دفاع کرد ، چه کسانی هستند ؟! "
او بسیار فردِ مطمئنی و از بستگانِ رفسنجانی بود. بعد ها که از ماموریت ، با دستِ خالی برگشت و نزدِ هاشمی مطرح کرد . بلافاصله هاشمی به روحانی که رییسِ امنیتِ ملی بود زنگ می زند که ما اخبار را باید از زبانِ دیگران ، بشنویم ؟!
او رفته بود ، تروریستی را ترور کند که برای ترورِ نویسنده کتابِ آیاتِ شیطانی اعزام ، ولی به این ها رو دست زده بود !
بد نیست اندکی ازوضعیت و شرایط زندان و آزمایشگاهِ سّری و زیر زمینی باغ وحش بشنوید .
همانگونه که مدت ها قبل طیِ بیانیه ای ، این زندانِ مخوف و غیرِ قابل بازگشت را خطاب به دبیر کلسازمان ملل افشا کردم .
باید عرض کنم :
این زندانِ وسیعِ زیر زمینی ،تشکیل شده است از ؛
چندین دهلیز طولانی که ، از دو طرف ، منتهی می شود به درب های خروج و سه بخشِ وسیع داخلی ؛
بعنوانِ زندانِ بدونِ باز گشت ، با تعدادِ بی شماری سلول .
آزمایشگاه هایِ وسیع و تو در تویِ بیولژیک میکربی وشیمیایی.
همینطور تالار ورودی یا همان زیر هشت .
بطوری که حاضرینِ در تالار ، در یک سمتِ خود ، نرده هایِ باغ وحش و حیواناتِ پوششیِ درونِ آن را می بینند .
آنهایی که مجوزِ رفتنِ به واحد زندان وقرنطینه ی آن رادارند . هر لحظه با زندانیانی بشدت نحیف ،بدن های پر از تاول ، آبله ای ، سوخته و سیاه ، و تقریبا افرادی شبیه به جزامی ها ، به عبارت بهتر ، جنازه هایِ متحرک روبرو می گردند !
--- جنازه ها
جنازه ی این قربانیان ، پیشتر همچون مقتولین قتلِ عامِ ِ ۶۷ در نقاطِ بی نام و نشان ودر اعماقِ زمین دفن می شدند .
ولی علایمی دال بر تهیه ی کوره های آدم پزی و تبدیل اجساد ، به خاکستر در سال های اخیر ، وجود دارد .
نتیجه ی تحقیقاتِ این آزمایشگاه ها، جهتِ تهیه ی موادِ مورد نیاز ، برای ساختِ انواع کلاهک ،در اختیارِ سپاه قرار می گیرد .
پیش تر نیز گفته ام : این مجموعه که از شمال به بیابان هایِ زیرِ کاخ شمس در مهر شهر ، از جنوب به جاده ی ماهدشت یا ماهی دشت و از غرب به نزدیکی های فرود گاهِ پیام منتهی می گردد و اتفاقا یکی از ورودی هایش نیز از درونِ کارخانه ی تصفیه ی روغن در مجاورت فرودگاه است .درب دیگرش از داخل پاسگاهِ پوششی نیرویِ انتظامی ، در ابتدایِ جاده ی ماهدشت به مهر شهر می باشد.
مدت ها پیش مرکز جمع آوری زباله که برای جت فن های تهویه ی زندان مشکل آفرین بود ، انتقال پیدا کرد .
اخیرا نیز که ، سری بدانجا زدم ، به نظرم آمد ایجادِ منطقه ی صنعتی در آن نزدیکی ها ، تغییراتی در ورودی ها و محل استقرارِ جت فن هایِ مجموعه به دلیلِ افشاگری های من ، داده باشند .
---- مقتولین
در مقامِ قیاس ؛
شاید بتوان گفت : این " طرح " برابر است با مناره هایی که محمودِ افغان از جمجمه ی ایرانیانِ و مردمِ بی دفاع بر پا ساخت !
شاید بتوان گفت : این " طرح " برابر است ، با قتل های مردانِ ایرانی برایِ تصاحبِ زنانشان ، توسطِ وحشیانِ بادیه نشین در ۱۴۰۰ پیش!
شاید هم بتوان گفت مطابقت دارد ، با جنایاتِ مغول ها !
ولی به نظر من ، از یک جهت از آنها فجیع تر است ؛
زیرا جنازه ای به خانواده ها تحویل نمی گردد .
خانواده ها تا نسل ها , همه چشم به راه عزیزِ خود ، سرگردانند .
چه شد که خبری از عزیزمان نیا مد؟!
در پایانِ عرایضم بد نیست به یک نکته ی مهم هم اشاره کنم .
در گذشته همه این امور توسطِ تشکیلاتِ موتلفه و مشخصا توسط نماینده اش ، احمد قدیریان هدایت می شد .
احمد قدیریان به عنوانِ معاون جانشینِ فرماندهی کلِ قوا ، که یک دفترِ ، تحتِ پوششِ " سلاح و مهمات " نیز در وزارت داشت . او با دادنِ جوایزِ به بسیاری از جایزه بگیران و عملیاتی ها و ترور کنندگان و وزارتی ها ، در گسترش شکارِ بی رویه و بویژه وحشیانه به آنان که از مصونیت ، بر خوردار بودند و هستند ، چه فجایعی که به روزِ محیطِ زیست نیاوردند !
قدیریان هر روز ظهر نمازش را در بیت به آقا اقتدا می کرد .
در همان حال نیز ، برنامه ها را همچون سِرُم به مغز خامنه ای این عنصرِ بی اراده تزریق می نمود .
در واقع خامنه ای تنها ، تایید کننده آن برنامه ها بود و بس .
ولی بعد از جنایتِ ۸۸ و به مرور ، بویژه پس از مرگِ احمد قدیریان و عسگر اولادی ، ظاهرا جنایتکارانِ سپاه ، سحر خیز تر از موتلفه تشریف دارند !
هم اینک ، سپاه بعنوان خط دهنده و هدایت کننده اصلیِ خامنه ای ، سکاندارِ مملکتِ طاعون زده است .
به عبارتِ صحیح تر ؛ خامنه ای هم اینک گروگانی است در اختیار سپاه !!
در پایان برخود لازم میدانم بخاطر کاستی های متن تقدیمی ؛
عذر خواهی -- از بینندگان و خوانندگانِ ارجمند ، عذر خواهی نمایم .
زیرا آلزایمر سببِ کاستی در شکل و محتوایِ کلامم گردید.
مایلم با آرزویِ آزادی و نجاتِ میهنِ عزیز از چنگالِ اژدهای هفت سر.
بار دیگر، برای آزادی عزیزانمان از بند ،به درگاهِ احدیت تمّناکنم.

با تقدیم احترام --- رضا ملک

(21) Reza Malek - متن پیاده شده ویدیوی چهارقسمتی بنا به درخواست دوستانی...