شعله پاکروان مادر ریحانه جباری پس از این که دختر وی را برای اجرام حکم اعدام به محل نامعلومی منتقل کردند دقایقی پیش در صفحه شخصی خود می نویسد:



الان میخواهیم بریم بیرون از خونه . به طرف کرج . هنوز معلوم نیست کدوم زندان بردنش . ولی من میرم جایی که چند هفته پیش تمام شیره جونم رو کشید .
ریحان ، هر جا که باشی ، اگر چه جسمم دوره ازت ، روحم دورت میچرخه .
مدیون من باشین اگه به بچه های سربندی حرف نامربوط بزنین . اونا بچه های ما هستن .
تحت فشار تصمیم گیری سختی که آدمهای باتجربه هم از پسش برنمیان .
این بچه ها رو فردا و فرداها توی کوچه و خیابون و دانشگاه ، دوباره میبینیم .
هر تصمیمی که بگیرن ، برای من محترمه . این حقیه که قانون ما بهشون داده
. صبوری کنین در مقابل بچه های خودمون . هر کسی که میخواد حرف زشتی به این سه بچه بزنه ، اول صورت منو به یادش بیاره و بدونه که داره به من میگه .
اگه روش میشه به من بی احترامی کنه ، به این بچه ها هم بکنه . اما اگر خجالت کشید به من حرف بد بزنه ، با این بچه ها هم مدارا کنه . آقا ، خانوم چطوری بگم ؟
من این بچه ها رو دوست دارم . همه پسرا و دخترای این مملکتو دوست دارم . بداخلاق یا خوش اخلاق . همه شون بچه های ما هستن و ما وظیفه داریم حمایتشون کنیم .
نقطه ، سرخط . بعد از خدای بزرگ ، ریحانه رو دوست دارم . عاشقشم .
عاشقی شاید جرم نباشه ، اما خیلی پر درد و رنجه ، همچنان که شیرینه .
حداقل برای من اینطور بوده . اما برای حمایت از عشقم باید آئینی رو برگزار کنم . آئین شیدایی و باران اشک در پشت زندان
https://www.facebook.com/amir.mehdipuor9028