چنان در دمِ مرگ ، خندیده است
که گویی ، رخِ عشق را دیده است
هوایِ دلم ، سخت ، بارانی است
ولی اشکم ، افسوس ، خشکیده است
کجا شوقِ فریاد ، می پرورد؟؟
گلویی که در صبر ، پوسیده است
من از خشمِ جلاد ، فهمیده ام
که معنایِ گل را ، نفهمیده است
چرا قلبِ جلاد ، چون آهن است
گـمانم ، گلـی را نبـوییـده است
چه در چشمه ی عاشقی ، ریختند
که جایِ غزل ، سنگ جوشیده است
چـه کـردند ، با خـاکِ پـاکِ وطـن
که در آن ، خس و خار ، روئیده است
در این ، سال هایِ پر از خار و خس
کسی حال گل را ، نپرسیده است
کجا میتوان یافت ، مرگی چنین
که با خنده ، بر دار رقصیده است
بنازم به سروی ، کـه در پـای دار
دلم را به یک خنده ، دزدیده است
مجید کاووسیفر عامل ترور قاضی مقدس بود
وی با همکاری برادر زاده اش حسین کاووسی فر ، در ۱۱/ مرداد / ۱۳۸۴، قاضی حسن مقدس ( رییس دادسرای مبارزه با منکرات جمهوری اسلامی ) را در مقابل محل کارش در دادسرای ارشاد، در خیابان وزرا ی تهران با اسلحه ترور کرد
وی پس از انجام موفقیت آمیز ترور موفق شد از کشور خارج شده و به امارات متحده عربی بگریزد ، هشت ماه پس از کشتن قاضی مقدس، او خود را به عنوان عامل انجام این ترور ، به سفارت امریکا در ابوظبی معرفی نمود ، تا درخواست پناهندگی نماید ولی مامورین سفارت ، پس از شنیدن و ضبط اظهارات وی ، او را به همراه نوار ضبط شده به پلیس امارات تحویل دادند و پلیس امارات هم وی را بلافاصله به جمهوری اسلامی تحویل داد .
در جریان محاکمه وی قاضی مرتضوی به دروغ مدعی شد که متهمان داری چندین مورد سابقه کیفری بودهاند. ولی با این وجود اعتراف کرد که مجید در آخرین باز جو یی های خود ، اظهار پشیمانی نکرده و اعلام داشته است: «من به درجهای از شعور رسیدهام که با برادرزادهام حسین هم قسم شدیم تا ریشه ظلم را خشک کنیم
محاکمه آنها دوسال طول کشید و در تمام طول مدت بازداشت از آنها در زندان امنیتی ۲۰۹ مراقبت میشد وسرانجام در یک محاکمه فرمایشی حکم اعدام وی توسط جلاد معروف (قاصی صلواتی) صادر شد و حکم اعدام در سالروز ترور و در همان محل اجرا شد. پیکر وی در بهشت زهرا قطعه ۳۵ ردیف ۷۵ شماره ۲۴۵ دفن گردید.
.کاش لبخندت رانمیدیدم.....